Discover

Topics

کتاب صوتی گلستان سعدی

کتاب صوتی گلستان سعدی APK

کتاب صوتی گلستان سعدی APK

1.0 FreeScientist ⇣ Download APK (139.69 MB)

A collection of informative and influential anecdotes by famous Iranian poet and writer Saadi Shirazi

What's کتاب صوتی گلستان سعدی APK?

کتاب صوتی گلستان سعدی is a app for Android, It's developed by Scientist author.
First released on google play in 4 years ago and latest version released in 4 years ago.
This app has 0 download times on Google play
This product is an app in Books & Reference category. More infomartion of کتاب صوتی گلستان سعدی on google play
کتاب گلستان سعدی مجموعه حکایت‌های آموزنده و تأثیرگذار سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده‌ی مشهور ایرانی در قالب نظم و نثری آهنگین است.

سعدی این اثر گران‌بها را در قالب یک دیباچه و هشت باب به نظم و نثر مسجع و موزون نگاشته است و اکثر نوشته‌های آن کوتاه و به شیوه‌ی داستان‌ها و پندهای اخلاقی هستند. هنر داستان‌گویی و ایجاز وی مانع شده است که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده گردد.

حکایت‌های گلستان متناسب با موضوع، کوتاه یا بلند هستند. در بعضی از حکایات، شخصیت‌های خیالی یا واقعی ثالث به چشم می‌خورند؛ اما در برخی دیگر، نویسنده خود حاضر و ناظر می‌باشد. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی وی و برخی صرفاً رخدادهای تخیلی هستند.

او در گلستان از پرداختن به تاریخ‌نگاری و تذکره‌نویسی پرهیز می‌نماید و فقط به بیان امور مربوط به زندگی و منش اشخاص پرداخته است. این اثر را می‌توان گزارش وی از جامعه‌ی زمان خود معرفی نمود که در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم را به صورت واقعی به نمایش می‌گذارد.

او تا قبل از نگارش بوستان و گلستان، شاعر معروفی به شمار نمی‌رفت، اما نگارش این دو اثر باعث شهرت و خوش نامی او شد. وی نوشتن این کتاب را کمتر از یک سال پس از تدوین بوستان آغاز نمود و در مدت پنج یا شش ماه آن را به اتمام رساند که به نظر منتقدین ادبی مانند یک معجزه است.

در بخشی از کتاب گلستان سعدی می‌خونیم:

بازرگانى را دیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتگار. شبى در جزیره‌ى کیش مرا به حجره‌ى خویش برد. همه شب دیده بر هم نبست از سخنان پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان است و فلان بضاعت به هندوستان و این قباله‌ى فلان زمین است و فلان مال را فلان کس ضمین. گاه گفتى: خاطر اسکندریه دارم که هوایى خوش است. باز گفتى: نه، [که] دریا [ى] مغرب مشوش است. سعدیا، سفرى دیگر [م] در پیش است، اگر کرده شود بقیت عمر به گوشه‌اى بنشینم.

گفتم: آن کدام سفر است؟ گفت: گوگرد پارسى خواهم بردن به چین که شنیدم عظیم قیمتى دارد و از آن‌جا کاسه‌ى چینى به روم [آورم] و دیباى رومى به هند و فولاد هندى به حلب و آبگینه‌ى حلبى به یمن و برد یمانى به پارس و از آن پس ترک تجارت کنم و به دکانى بنشینم. [انصاف، ] از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند. گفت: [اى سعدى،] تو هم سخنى بگوى از [آن‌ها که] دیده‌اى و شنیده‌اى.